سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جوانمردى آبروها را پاسبان است و بردبارى بى خرد را بند دهان و گذشت پیروزى را زکات است و فراموش کردن آن که خیانت کرده براى تو مکافات ، و رأى زدن دیده راه یافتن است ، و آن که تنها با رأى خود ساخت خود را به مخاطره انداخت ، و شکیبایى دور کننده سختیهاى روزگار است و ناشکیبایى زمان را بر فرسودن آدمى یار ، و گرامیترین بى‏نیازى وانهادن آرزوهاست و بسا خرد که اسیر فرمان هواست ، و تجربت اندوختن ، از توفیق بود و دوستى ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد ، و هرگز امین مشمار آن را که به ستوه بود و تاب نیارد . [نهج البلاغه]
بیوگرافی گرت بیل

نقب         

 

چرا مهتاب نمیاد؟  این شب از من چی می‌خواد؟

پا می‌ذاره جای پام ,  هی به دنبالم میاد

من می‌خوام پل بزنم به سوی نور

 دست اون می‌شکنه پـل‌های عبور

من امیدم رفتن و رسیدنه

 اونه که فکرِ شکستنِ منه

چرا مهتاب نمیاد؟  این شب از من چی می‌خواد؟

 پا می‌ذاره جای پام،   هی به دنبالم میاد

 

از کدوم جاده به سوی تو بـیـام؟

همه سو در قُـرُقِ ابلیسِ مست

میبینم صیادمو تُـو سایه‌ها:

 شبِ آمادة تیرکمون به دست

چرا مهتاب نمیاد؟  این شب از من چی می‌خواد؟

پا می‌ذاره جای پام   هی به دنبالم میاد

 

اون کی‌یه که پشت شب در می‌زنه؟

 ـ صدای شکستنِ شب تُـو منه ـ

پوست شب می‌ریزه زیر پای من

 این شبه که تیکّه تیکّه می‌شکنه

می‌پیچه تُـو گوش من یه دنیا حرف

 یه صدا، مثل صدای بالِ برف...

داره مهتاب می‌زنه   کیه که فکر منه؟

توی این دشت سفید کی با من حرف می‌زنه؟

 

س. ع. نسیم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط گرت بیل 97/1/26:: 2:25 عصر     |     () نظر